Saturday, January 15, 2011

مرگ یک شهروند و استعفای وزیر


متن خبر:

با خواندن این خبر، هر ایرانی به حال و روز خودش و مملکتش غبطه میخورد
چرا که در ایران با کشته شدن صدها نفر بوسیله تجاوز و قتل، هیچ کس استعفا نداد حتی بعد از ثابت شدن مقداری از تخلف توسط قوه قضاییه و صحه گذاری رهبری نظام باز هم هیچ مقامی استعفا نداد.
چرا وقتی هواپیمایی سقوط میکند، نه وزیر راه نه حتی رئیس سازمان هواپیمایی استعفا نمی دهند ؟!
چرا وقتی تورم پدر مردم را درآورده و قیمتها سر به فلک کشیده اند و بیکاری بالاترین نرخ را طی 30 سال گذشته دارد هیچ کدام از مسئولین اقتصادی استعفا نمیدهند ؟!
ما را چه شده است ؟!
 یعنی ایران با نظام ظاهرا مردم سالاری دینی با 4000 سال تمدن و ادعای فرهنگ باید از کشوری مانند کویت با نظام سلطنتی و استبدادی بیاموزد !!؟؟
یعنی کشورهای همسایه ما، هم از نظر اقتصادی از ما جلوترند هم از نظر فرهنگی و اخلاقی ؟!


بگذارید مسئله را از زاویه دیگری ببینیم:

در ایران، مسئولین از نظر شاسیته سالاری در پستی قرار نمیگیرند، بلکه با پارتی بازی و چاپلوسی از کانالهای امنیتی وارد مسئولیتهای مهم و کلیدی می شوند.
جدیدا اگر به سخنان این دولت مردان تازه به دوران رسیده توجه کنید، حتی حرفی از خود برای گفتن ندارند تمامی کلامشان نقل قول از مقام معظم رهبری است یا ریاست دولت ؟!!
خوب این نشان میدهد که آنها خود را در قبال مردم مسئول نمیدانند بلکه وامدار رهبری و یا رئیس دولت هستند. حتی در قبال نظام جمهوری اسلامی هم مسئول نیستند وگرنه بعد از سقوط هواپیمایی از رده خارج در ارومیه، به دلیل اینکه آبروی نظام را ریخته اند باید استعفا دهند. حداقل وزیر راه و رئیس سازمان هواپیمایی مسئول غیر مستقیم این اتفاق هستند (با یک درجه تخفیف).

مسولین نظام حتی خود را مسئول اتفاقاتی که در حیطه مدیریتشان میافتد نیز نمی دانند. حتما می پرسید پس چه کسی را مسئول میدانند ؟ بله, آنها رهبری و رئیس دولت را مسئول میدانند(شاید هم کمی حق با آنان باشد).

سوال آخر:

چرا وقتی این دولتمردان مسئولیت هیچ چیز را به گردن نمیگیرند، باز هم در مسئولیت خویش مانده اند و برای حفظ آبروی خود هم
 که شده استعفا نمیدهند ؟!

احتمالا جواب آنها این جمله است : چون  تکلیف است

Friday, January 14, 2011

تونس بدون دیکتاتور و ایران هنوز ...

از خودسوزی جوان تحصیلکرده و مظلوم تونسی تا فرار دیکتاتور از تونس شاید یک ماه بیشتر طول نکشید

آینده تونس به زودی مشخص میشود، آیا این کشور به سوی دموکراسی و رعایت حقوق بشر پیش خواهد رفت یا در دامن دیکتاتوری جدید ؟

اما آنچه برای ما ایرانیان جالب است، وضعیت اعتراضهای بی نتیجهما در خیابان و سرخوردگی جنبش مردمی است که متاسفانه هنوز ادامه دارد.


به طرز مضحکی، هنوز دستگاه قضایی مشغول به زهرچشم گرفتن از فعالان مدنی و سیاسی ایران است. احکام صادره تقریبا حق نفس کشیدن را هم سلب میکند و اگر وکیلت اعتراض کند، او هم راهی زندان خواهد شد.


شاید نقطه عطف پیروزیهای خیابانی جنبش روز عاشورا و نقطه فروکش کردن آن بیانیه شماره 17 میرحسین موسوی بود که مانند آبی بر آتش میماند و تمامی اعتراضات را در چارچوب تنگ نظام حاکم کانالیزه کرد.  البته هر روز که از تولد جنبش می گذشت نظام قوی تر میشد و راه های سرکوب جدیدتری را می آموخت و جنبش سبز در خیابانها مظلوم و بی سلاح، قلع و قمع میشد و شاید فقط هزینه جنبش زیاد و زیادتر میشد و دستاوردی نمی داشت اما این هزینه ها بابت چه بود ؟ چرا با گذشت یک سال از عاشورای 88، هنوز دستاوردی برای جنبش متصور نیست ؟ آیا میرحسین موسوی طرحی و برنامه ای برای جنبش دارد یا واقعا فقط همراه جنبش است ؟


تکلیف ما چیست ؟ اصلاح نظام حاکم ؟ آیا هیچ روزنه ای برای اصلاح میبینید؟


درست است که آزادی یک شبه بدست نمی آید ولیکن این ملت از مشروطه تا کنون به کمترین خواسته  شان که همانا عدالت خانه ای مستقل بوده است نرسیده اند.


درست است که انقلاب 57 زود به نتیجه رسید و شاید عاملی شد برای به محاق دیکتاتوری رفتن ایران ولی جنبش سبز ادامه اصلاحات بی نتیجه 76 است و ادامه اعتراضات 18 تیر 78


آیا واقعا رهبران جنبش طرحی برای آینده دارند ؟ آیا آنان دراین گفته خویش صادق هستند که تمامی ایرنیان با هر سلیقه و عقیده ای جزئ جنبش سبز هستند یا بعد از به قدرت رسیدن مانند خمینی همراهان را به کنار خواهند زد و اسلام ناب را در جامعه پیاده میکنند ؟

Saturday, January 08, 2011

ترقی ادبیات مدیران نظام


نمیدونم یادتون میاد اولی که قطبی وارد فوتبال ایران شد
بعد از مدت کمی به خاطر ادبیاتی که قطبی در مصاحبه ها به کار میبرد خود به خود باعث شد که ادبیات اهالی فوتبال رشد کند و در مصاحبه شان مخاطب حفظ شود.
اما از آن روز که احمدی نژاد شروع به استفاده از ادبیات سخیف در برابر مخاطبان خود کرد (اون ممه رو لولو برد)، مدیران نظام یک به یک شروع به تقلید کردند

حتما منظورش اینه که با نارجنک روی آنتن تلویزیون باید عملیات
انتحاری انجام دهند
.
در جای دیگری فتح الله زاده مدیر باشگاه استقلال میگوید:
یعنی استقلال به جای بازیکن گرگ خریده که بعد از اخراج بازیکنها اونهارو بخوره

متاسفانه از این دست جملات بسیاراست
یکی باید از مدیران ما بپرسد : به کجا چنین شتابان ؟

Friday, January 07, 2011

انتخابات و ما



وقتی با دوستان فعال در امر سیاست گپ و گفتگویی میکنی
و از آینده میپرسی همگی به یک چیز اشاره میکنند و آن انتخابات است.
اشتباه نکنید آنها امیدی در انتخاب شدن یا تسخیر یکی از ارکان قدرت نمی بینند، بلکه همه می خواهد ببینند که نظام
چگونه انتخابات بعدی را برگزار خواهد کرد.
تجربه کودتای 28 مرداد نشان میدهد که کودتا یک بار قابل انجام است و بعد از آن باید بتوانی تمام قدرت را یکپارچه و
یکدست کنی. اتفاقی که در ایران بعد از 25 خرداد 88 تکرار نشد بلکه حاکمیت شکاف عمیقی برداشت به طوریکه اکثریت دولتمردان برانداز و غیر خودی به حساب می آیند.
حالا حاکمیتی که به زور توانست در 9 دی جمعیتی را بسیج کند چگونه میتواند انتخاباتی پرشوربرگزار کند.واقعا سوال اینجاست آیا نظام در پی شکست کودتا در یکدست کردن حاکمیت، به دنبال تکرار آن نمایش است یا به هیچ وجه نمیتواند دوباره، ریسک مواجهه با مردم را بپذیرد.

از مشکلات حاکمیت که بگذریم باید به واکنش جنبش سبز بپردازیم!!
واقعا ما باید در مقابل برگزاری یک انتخابات با رعایت حداقل استانداردها چه واکنشی نشان دهیم ؟
به نظر من به خودی خود برگزاری انتخابات فرصت جمع شدن مردم و بسیج شدن آنها را میدهد که باید از آن بهره مند شد ولی سوال اینجاست آیا باید در انتخابات شرکت کنیم ؟
با توجه به هزینه زیاد اعتراضهای خیابانی و فشارهای اقتصادی،عملا راهی برای نافرمانی مدنی در سطح گسترده وجود ندارد: آیا راه دیگری غیر از صندوق رای پیش روی ما است ؟